سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکى که با آن بپایى به از بسیارى که از آن دلگیر آیى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :43
بازدید دیروز :18
کل بازدید :202177
تعداد کل یاداشته ها : 117
103/2/16
11:35 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسعودمسلمی زاده[52]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

بی تو

بی تو انگار یه غریبه تو تموم لحظه هامه
هر نفس هر جا که میرم اون غریبه پا به پامه
اون غریبه ای که میگم غم دوریته عزیزم
تو یه حجم سرد و تاریک سایه ای از تو می بینم
سایه ی سرد خیالت پر وسواس نیازه
رو لبات رد یه لبخند خیلی آروم جون میبازه
تو سکوت بی تو بودن دلخوشم به سایه ی تو
می دونم که یه خیاله یه روزی برگشتن تو
سایه ی گنگت رو دیوار چون خودت بی روح و سرده
آدمی تار و خیالی که دیگه برنمی گرده./

رفتی..... و سالها....
چند روز بیشتر نگذشت
ولی سالهاست که رفته ای.
دیوار خانه
عطر تو را فراموش کرده
و پنجره به یاد ندارد
آخرین روزی را که از ورای آن
باران را تماشا کردیم.
چند روز بیشتر نگذشت
ولی ورقهای زیادی از دفترم گم شدند
که همه شان نام تو را داشتند.
سقای عشق من!
تو رفتی اما هنوز
در قلب من
جای خالی تو گرم است.
هر کجا که هستی
آسمانمان یکیست.
چند روز بیشتر نگذشت
ولی پرنده های زیادی از اینجا کوچیدند
و من دعا کردم
با بازگشتشان، تو نیز
بازگردی.
چند روز بیشتر نگذشت.
باران بارید؛
نمی دانم بر زمین یا بر گونه هایم؟
چند روز بیشتر نگذشت
اما سالهاست که رفته ای
نمی دانم به بازگشتت بیندیشم یا نه؟
اما خوب میدانم ، سالهاست که رفته ای
و هنوز عاشقی./

دلیل بودن

بازم از تو دور بودن بهونه ی غریبمه
کاش می خوندی تو چشام بی تو موندن مرگمه
عشق تو چقد قشنگ سایه زده به زندگیم
شده دلیل بودنم ، شده دلیل بندگیم
دوریم از هم اما فاصله مون یه دیدنه
چشای نازتو باز کن عزیزم که لحظه ی رسیدنه
اینجا غربت بدجوری قلب منو خنجر میزنه
و فقط به یادته که نفس پر میزنه
عشق من! قشنگترین گریه ی بیصدام تویی
بیا باهم باشیم امید فرداهام تویی./

کاش

کاش میشد عاشقترین شد تو نگات
کاش میشد جون بند باشه به یک نگات
کاش میشد میون شهر داد بزنم عشق تو رو
کاش میشد بمیرم و زنده بشم به عشق تو
کاش میشد بخاطرت از گریه هام رود بسازم
کاش میشد میون اون به عشق تو جون ببازم
کاش میشد یه سر بیای توی این شهر غریب
می دیدی غربتمو توی این فصل غریب
کاش میشد بنویسمت یادگار تو دفترم
کاش میشد یه روز سبز بهت بگم دوستت دارم
کاش میشد فاصله و غربتو با تو شکست
می دیدی حال منو که دلم بی تو شکست
کاش میشد بهار رو کاشت میون دو دست تو
صد گل بوسه گرفت از بهار و دست تو
کاش میشد لحظه ها رو میچیدیم از زندگی
لحظه های پاک و ناب؛ لحظه های عاشقی
کاش میشد می دزدیدیم ماهو از پرده ی شب
اونی که شاهد بوده به یه بوسه بر دو لب
کاش میشد دلتنگیهام برسه به گوش تو
تا بدونی این منم: عاشق بیقرار تو./

  عاشق بیقرار تو


87/1/25::: 3:28 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده