سینه خردمند صندوق راز اوست و گشاده‏رویى دام دوستى و بردبارى گور زشتیهاست . [ یا که فرمود : ] آشتى کردن ، نهان جاى زشتیهاست و آن که از خود خشنود بود ناخشنودان او بسیار شود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :31
بازدید دیروز :42
کل بازدید :202252
تعداد کل یاداشته ها : 117
103/2/18
9:9 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسعودمسلمی زاده[52]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

این روزها
این روزها تا یادت می کنم
 
 
باران می گیرد ...
 
 
به گمانم پاییز هم مثلِ من دلتنگ شده
 
 
ساعتهای بی تو بودن را با خاطراتت می گذرانم
 
 
مانده اند برایم یادگاری ...
 
 
از روزهایی که میدانم بازگشتی ندارند
 
 
روزهایی که در دلمان تنها عشق بودو شوقِ زندگی
 
 
لحظه های خوبِ باهم بودن ...
 
 
حالا از آن روزها چیزی نمانده 
 
 
جز مُشتی خاطراتِ خیس ...
    

وقتی می گویم سراغم نیا,
 
نه این که فراموشت کرده ام . . . ! !
 
یا دیگر دوستت ندارم !
 
نه,
 
من فقط فهمیده ام;
 
وقتی دلت با من نیست . . .
 
بودنت مشکلی را حل نمی کند
 
تنها دلتنگ ترم می کند.
 


ساده که می شوی

همه چیز خوب می شود
خودت
غمت
مشکلت
غصه ات
هوای شهرت
آدمهای اطرافت
حتی
دشمنت

یک آدم ساده که باشی
برایت فرقی نمیکند که تجمل چیست! 
که قیمت تویوتا لندکروز چند است!
فلان بنز آخرین مدل ، چند ایربگ
دارد!
مهم نیست
نیاوران
کجاست!
شریعتی و پاسداران و فرشته و
الهیه
کدام حوالی اند!
رستوران چینی ها
گرانترین غذایش چیست!

ساده
که باشی
همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود
همیشه لبخند بر لب داری
بر روی جدولهای کنار خیابان راه می
روی
زیر باران ، دهانت را باز میکنی و
قطره قطره می نوشی
آدم برفی که درست میکنی
شال گردنت را به او می بخشی

ساده که باشی
همین که بدانی بربری و لواش چند
است
کفایت میکند
نیازی به غذای چینی نیست
آبگوشت هم خوب است
ساده که باشی


آدمهای ساده را دوست دارم
بوی ناب آدم می دهند
بوی
ناب
ناب
آدم
شب تهی از گام
گوش بر باران و موسیقی نمناکش .
دوره گرده باد,خسته از کالای غمناکش.
مانده تنهاباز هم بیگانه ای در شهر.
هرنگاهش را پلی تا بیکران یار.
پلکانهای سکوتش تا به قصر کهنه باران.
دیده بان قلعه های داستانش,پاسدار باد.
با شمام,ای کاروان ابر!
میتوان همراه درویشان پیر پوستین بر دوش و عصا بر کف.
داستان از سرزمین دیگری پرسید؟؟؟
معبدی دیگر که کشکول نوازشهاست.
معبدی دیگر که سرشار از پاکی و آرامش بود,است.
شب تهی از گام.
گامهای اضطراب از چیست ,می کوبد؟؟؟
این قفس ها چیست!!!
درهر لحظه می روید؟؟؟
دورتر زین گنبد خاکی.
دورتر زین کوه و دریاها و باران ها و باد و آسمان و ابر.
دورتر از دورهای دور.
با شمام
,ای دورها,
دنیای بهتر چیست؟؟؟؟؟؟؟؟
باز هم بیکانه ای در شهر!رهگذار ساحل اندیشه ها و یاد


  
پیامهای عمومی ارسال شده