سلام ای پری 20 من
دوباره دلم هواتو کرده
بیا بشین کنارم دست رو بده به دستم
من عاشق تو هستم
تا وقتی زنده هستم روی پل منتظر تو هستم
دلم هوات رو کرده
بیا پیشم عزیزم کاشکی بدونی که دلم بی تو از هر چی پله متنفره
اخ به دلم اخ به دلم
سرتو بزار رو شونه هام خوابت بگیره / بذار که آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره / حتی من از شنیدنش گریه ام میگیره
بزار رو سینه ات سرتو چشمای خیس و ترتو / بزار تا سیر نگات کنم بو بکشم پیرهنتو
بغل کن و بچسب بهم بکش دوباره دست بهم / جز تو کسی رو ندارم نزدیک تر از نفس بهم
وقتی چشات خوابش میاد آدم غماش یادش میاد
یه حالتی تو چشماته که عشق خودش باهاش میاد
جز تو (محمد علیزاده )
جز تو کی میتونه عزیز من باشه / کی میتونه تو قلب من جا شه
مگه میشه مثه تو پیدا شه / همه چیزم وای عزیزم....
جز من کی واسه دیدن تو حریصه / اسمتو رو قلبش مینویسه
گونه هاش از ندیدنت خیسه / همه چیزم وای عزیزم ...
حالا باشی بی قرارم، بد میبینیم، بد میارم، بی تو من ....
حس ندارم ، سر به زیرم ، گوشه گیرم ، کاش بمیرم، بی تو من ...
همه چیزم آی عزیزم ...
واسه ما دوتا ، کی بهتر از ما ، از همین امروز تا آخر دنیا
همه چیزم وای عزیزم ...
جز تو کی میتونه عزیز من باشه / کی میتونه تو قلب من جا شه
مگه میشه مثه تو پیدا شه / همه چیزم وای عزیزم...
جز من کی واسه دیدن تو حریصه / اسمتو رو قلبش مینویسه
گونه هاش از ندیدنت خیسه / همه چیزم وای عزیزم....
دو تا چشمام همه جا دنبال تو می گرده
با نبودنت دلم با غصه ها سر کرده
شب و روز در پی تو من همه جارو گشتم
یکی گفت غصه نخور اون داره برمی گرده
زندگی با عشق تو رنگ دیگه داشت برام
رفتی و بدون تو تلخ شده روز و شبام
دل من با هیچ کسی نمی تونست خو بگیره
شب و روز منتظر و چشم به رات مونده نگام
کسی مثل تو نشد،کسی مثل تو نبود
همه ش از خدا می خوام که بیایی زود زود
کاشکی می شد دوباره باز همو پیدا بکنیم
سفره ی عشقمونو با همدیگه وا بکنیم
کاش تو این شهر غریب صدای آشنا بیاد
دل من هواتو کرده،فقط هم تو رو می خواد
کسی مثل تو نشد،کسی مثل تو نبود
فقط از خدا می خوام که بیایی زود زود
تو از کدوم سیاره ای؟
نور کدوم ستاره ای؟
که با نگاه شیشه ای
از جنس سنگ خاره ای
از جنس سنگ خاره ای
با تو نمونده چاره ای
جز قلب پاره پاره ای
بی خبر از پیاده ای
اگه هنوز سواره ای
ناگفته هارا گفته ام
حالا پر از شنیدنم
یه حرف تازه تر بزن
خواستی بیای به دیدنم
ناگفته هارا گفته ام
حالا پر از شنیدنم
یه حرف تازه تر بزن
خواستی بیای به دیدنم
حرفی بزن چیزی بگو
از عشق پاییزی بگو
از آتشی که با نگات
در من می افروزی بگو
از سوختنم از ساختنم
با تو همیشه باختنم
در عشق تو گداختنم
از عشق هر روزی بگو
ناگفته هارا گفته ام
حالا پر از شنیدنم
یه حرف تازه تر بزن
خواستی بیای به دیدنم
ناگفته هارا گفته ام
حالا پر از شنیدنم
یه حرف تازه تر بزن
خواستی بیای به دیدنم
دو تا پرنده هستیم رو شاخه های غربت
نه اهل قصه گفتن نه خوندن و نه صحبت
ما بس که نپریدیم پریدن یادمون رفت
تو راه موندیم و دیگه رسیدن یادمون رفت
نه رفیقی نه سلامی
نه کسی با یه پیامی
رو درختی تنها توی دشت و صحرا بی پناهیم
سر توی بال هم اما باز محتاج یه نگاهیم
پاک و معصوم بی گناهیم
خالی از حرف پر آهیم
دو تا پرنده هستیم رو شاخه های غربت
نه اهل قصه گفتن نه خوندن و نه صحبت
ما بس که نپریدیم پریدن یادمون رفت
تو راه موندیم و دیگه رسیدن یادمون رفت
دو تا پرنده هستیم رو شاخه های غربت
نه اهل قصه گفتن نه خوندن و نه صحبت
ما بس که نپریدیم پریدن یادمون رفت
تو راه موندیم و دیگه رسیدن یادمون رفت
هر زمستون که میمیریم
تو بهار باز جون می گیریم
تنای سرد ما واسه دست آفتاب بیقراره
تا بهارو دیدن چاره ما تنها انتظاره
انتظاره انتظاره چاره تنها انتظاره
دو تا پرنده هستیم رو شاخه های غربت
نه اهل قصه گفتن نه خوندن و نه صحبت
ما بس که نپریدیم پریدن یادمون رفت
تو راه موندیم و دیگه رسیدن یادمون رفت