هیچ مگسی
در اندیشه ی فتح ِ ابرها نیست...
و
هیچ گرگی
گرگ ِ دیگر را
به خاطر اندیشه اش نمی کشد .
و
هیچ کیغی به طاووس
رشک نمی برد .
و قناری میداند که
قارقارک هم شنیدن دارد .
موش فیل رابه خاطر بزرگی اش تحسین نمی کند .
و
زنبور میداند که
گل ، مال پروانه هم هست.
و
رودخانه
به قورباغه هم اجازه ی خواندن میدهد...
و
عقاب می داند
که
آسمان
بدون گنجشک خلوت است...
و
یک پشت
آهو را سرمشق نمی کند...
باغ ، بهار را باور دارد
و
درخت در پائیز ناامید نمی شود...
و
شقایق با هم بودن را خوب میداند...
رودخانه می داند که
راه ناهموار است...
و
چشمه می داند که
برای رسیدن به دریا
باید به روخانه پیوست...
کوه از مرگ نمی ترسد
و
هیچ سنگی
به فکر سفر نمی افتد
زمین می چرخد
تا آفتاب به سمت دیگرش هم بتابد...
و
خاک در رویاندن،
زشت و زیبا نمی کند...