صبوری مهم ترین چیز است در حیات معنوی انسان. ای بسا که انسان پس از کشت دانه باید منتظر بماند! در ابتدا همه تلاش ها بیهوده به نظر می رسد. به نظر چیزی اتفاق نخواهد افتاد. و آنگاه یک روز انتظار به پایان می رسد و واقعیت نمایان می شود- دانه می شکافد، از زمین سر می کشد، نهال می شود! اما به یاد داشته باش، آنگاه که به ظاهر هیچ اتفاقی در شرف وقوع نبود، دانه در زیر خاک بی وقفه سرگرم کاری بود.
تو فقط باید ساکت باشی. ساکت بودن همه چیز است. سکوت به معنای حرف نزدن نیست. سکوت به معنای نبودن دغدغه است. هنگامی که ذهن قرار می گیرد به لایتناها می پیوندد.
هر
خاطره شادی های امروزمان تلخ ترین غمی است که فردا به یاد می آوریم .....
---------------------------------------
اگه گفتی این چیه؟
>->o
نخیر، از غم دوریت بیهوش نشدم، دارم آفتاب می گیرم برنزه شم
---------------------------------------------------------------------------
یه
یه یه
یه یه یه
یه یه یه یه
یه یه یه یه یه
یه یه یه یه یه یه
یهویی دلم برات تنگ شد
------------------------------
حاضری دنیارو بدی،فقط یه بار نیگاش کنی
به خاطرش داد بزنی،به خاطرش دروغ بگی
رو همه چی خط بکشی،حتّی رو برگ زندگی
وقتی کسی تو قلبته،حاضری دنیا بد بشه
فقط اونی که عشقته،عاشقی رو بلد باشه
قید تموم دنیارو به خاطرِ اون می زنی
خیلی چیزارو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی
حاضری که بگذری از دوستای امروز و قدیم
امّا صداشو بشنوی ، شب از میون دوتا سیم
حاضری قلب تو باشه ، پیش چشای اون گرو
فقط خدا نکرده اون ، یه وقت بهت نگه برو
حاضری هر چی دوس نداشت ، به خاطرش رها کنی
حسابتو حسابی از ، مردم شهر جدا کنی
حاضری حرف قانون و ، ساده بذاری زیر پات
به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب باوفات
وقتی بشینه به دلت ، از همه دنیا می گذری
تولّد دوبارته ، اسمشو وقتی می بری
حاضری جونت و بدی ، یه خار توی دساش نره
حتی یه ذرّه گرد وخاک تو معبد چشاش نره
حاضری مسخرت کنن ، تمام آدمای شهر
امّا نبینی اون باهات ، کرده واسه یه لحظه قهر
حاضری هر جا که بری ، به خاطرش گریه کنی
بگی که محتاجشی و ، به شونه هاش تکیه کنی
حاضری که به خاطر ، خواستن اون دیوونه شی
رو دست مجنون بزنی ، با غصه هاهمخونه شی
حاضری مردم همشون ، تو رو با دست نشون بدن
دیوونه های دوره گرد ، واسه تو دس تکون بدن
حاضری اعتبارتو ، به خاطرش خراب کنن
کار تو به کسی بدن ، جات اونو انتخاب کنن
حاضری که بگذری از ، شهرت و اسم و آبروت
مهم نباشه که کسی ، نخواد بشینه روبروت
وقتی کسی تو قلبته ، یه چیزقیمتی داری
دیگه به چشمت نمی یاد ، اگر که ثروتی داری
حاضری هر چی بشنوی ، حتی اگه سرزنشه
به خاطر اون کسی که ، خیلی برات با ارزشه
حاضری هر روز سر اون ، با آدما دعوا کنی
غرورتو بشکنی و باز خودتو رسوا کنی
حاضری که به خاطرش ، پاشی بری میدون جنگ
عاشق باشی اما بازم ، بگیری دستت یه تفنگ
حاضری هر کی جز اونو ، ساده فراموش بکنی
پشت سرت هر چی می گن ، چیزی نگی گوش بکن
حاضری هر چی که داری ، بیان و از تو بگیرن
پرنده های شهرتون ، دونه به دونه بمیرن
وقتی کسی رو دوس داری ، صاحب کلّی ثروتی
نذار که از دستت بره ، این گنجِ خیلی قیمتی
...تنهاتر از تنهاترین تنهای دنیا
از من نرنج که از تو رنجیده ام
من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم...
اومد که فریاد بزنه اما دیگه نایی نداشت
آسمون پیشش ولی تو قلب اون جایی نداشت
آی دختره آی بی وفا آی تو که تنهام می ذاری
تو قاب عکست جای من عکس کیو می خوای بذاری
برو برو که مثل تو زیاده تو دنیا واسم
برو برو ولی بدون که تا ابد جایی نداری تو دلم
برو برو که مثل تو زیاده تو دنیا واسم
برو برو ولی بدون که تا ابد جایی نداری تو دلم
زدم به سیم آخرا گفتم ولش کن بیخیال
اون واسه من یار نمیشه بیخیال این عشق محال
گفتم تویه مرام ما منت کشی نیست بی مرام
می خواد بره خوب به درک همینه که هست ختم کلام
برو برو که مثل تو زیاده تو دنیا واسم
برو برو ولی بدون که تا ابد جایی نداری تو دلم
ه