بودنت همه چیزه
تو میدانی وهمه می دانند که زندگی از تحمیل لبخندی بر لبان
من ، از آوردن برق امیدی در نگاه من ، از بر انگیختن موج
شعفی در دل من عاجز است .
تو میدانی وهمه می دانند که شکنجه دیدن بخاطر تو ، زندانی
کشیدن بخاطر تو و رنج بردن بپای تو تنها لذت بزرگ من است.
از شادی تست که برق امید در چشمان خسته ام می درخشد. و از
خوشبختی تست که هوای پاک سعادت را در ریه هایم احساس می کنم.
نمی توانم خوب حرف بزنم، نیروی شگفتی را که در زیر این کلمات
ساده و جمله های ضعیف و افتاده پنهان کرده ام،دریاب ! دریاب !
من ترا دوست دارم ، همه زندگیم و همه روزها وشبهای زندگیم،هر
لحظه زندگیم بر این دوستی شهادت می دهند، شاهد بوده اند و
شاهد هستند،آزادی تو مذهب من است،
خوشبختی تو عشق من است،
آینده تو تنها آرزوی من است.
به که گویم که شدم تنهاترین،من خودت خواهم نه یادت نازنین
دوستدار شما
(مسعود) viya
برای عبور از جاده عاشقی
فقط یک بهانه می خواهم
برای عشق بازی با دلم
یک نگاه و کاشانه می خواهم
برای رقص و شور شعر هایم
چشم تو و یک ترانه می خواهم
برای با تو ماندنم
یک عشق بی کرانه می خواهم
من برای واژه های گوشه گیرم
یک کتابِ پر افسانه می خواهم
برای ماندن بی تردید و خواندن بی تخریب
یک بغل احساس جانانه می خواهم .
برای با تو جاری شدن
یک تعبیر ساده می خواهم
برای عشوه ای زنانه از جان
یک لبخند بی قاعده می خواهم
و آخر هم
از اینهمه هیاهو و تلاطم
من تو را یکبار بی بهانه می خواهم
چه کسی بعد از من
غبار چشم هایت را می دزد ؟
چه کسی بعد از من
سکوت تنهایت را گلباران می کند ؟
چه کسی بعد از من
عمق دلتنگیت را ساز می شود ؟
چه کسی بعد از من
به یاد دلگویه هایت اشک می ریزد ؟
چه کسی بعد از من
دلیل خوابگردی شبانه ات می شود ؟
چه کسی بعد از من
بهانه بازیگوشی زلفت با باد می شود ؟
چه کسی بعداز من
دست تنهایی تو را می گیرد ؟
چه کسی
فاجعه عاشقی کردنت را تکرار می کند ؟
چه کسی
رسوایی چشم هایت را پنهان می کند ؟
چه کسی بعد از من
غریق نجات شعر های به گل نشسته ات می شود ؟
چه کسی بعد از من
موج خاطراتت را شانه می کند ؟
چه کسی بعد از من
نامت را روزی هزاران بار فریاد می زند ؟
چه کسی بعد از من
مرا در تو تکرار می کند ؟
هنوز هم نمیدانم
هر سال که میگذرد
یک سال به عمرم اضافه می شود
یا یک سال از عمرم کم می شود!